کد مطلب:212692 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:32

علی بن یقطین در کنف حمایت امام هفتم
نویسنده گوید: قریب به همین قصه، برای علی بن یقطین، در زمان رشید، واقع شد:

ابن شهر آشوب در «مناقب» و طبرسی در «اعلام الوری» و شیخ مفید در «ارشاد» و نیز مقدس اردبیلی در «حدیقة الشیعه» نقل كرده اند كه علی بن یقطین وزیر هارون الرشید به امام موسی بن جعفر (ع) نوشت كه روایات رد باب وضوء مختلف است، می خواهم به خط مبارك خود مرا اعلام فرمایید كه چگونه وضو بسازم. اما به او نوشت كه تو را امر می كنم به آن كه سه بار روی را بشویی، و دست ها را از سر انگشتان تا مرفق سه بار بشویی، و تمام سر و ظاهر دو گوش را مسح نمایی، و پاها را تا ساق بشویی، به روشی كه حنفیان انجام می دهند.

موقعی كه نامه به علی بن یقطین رسید، تعجب نموده، با خود گفت: این روش مذهب او نیست و یقین دارم كه هیچ یك از این اعمال موافق حق نیست، اما چون امام مرا به این نحو مأمور ساخته، مخالفت نمی كنم تا سر مطلب ظاهر شود. و بعد از آن پیوسته آن چنان وضو می ساخت، تا آن كه مخالفین و دشمنان به هارون گفتند كه علی بن یقطین رافضی است و به فتوی امام هفتم (ع) عمل می كند، و از گفته او، تجاوز نمی نماید. هارون در خلوت با یكی از خواص خود گفت كه علی در خدمتگزاری ما تقصیری نكرده، اما دشمنان او بجدند كه او رافضی است، و من نمی دانم كه چگونه او را بیازمایم تا آسوده گردم. آن شخص گفت: شیعه با سنی در امر وضوء كاملا مخالف می باشند، از این رهگذر می توانی او را آزمایش كنی؛ اگر دیدی وضو ساختن او با شیعه موافق است، شیعی است، و الا سنی می باشد، و گفته دشمنان علی، بیهوده و اتهام است. رشید پیشنهاد را پسندید؛ روزی علی بن یقطین را طلبید و در یكی از خانه ها او را به كاری واداشت كه تمام روز، تا شام، مشغول باشد، و او را از خروج از آن محل منع كرد و به غیر از غلامی، كسی را در خدمت او نگذاشت. علی را رسم و عادت چنان



[ صفحه 177]



بود كه نماز را در خلوت به جا می آورد. همین كه غلام آب وضو را حاضر ساخت، علی امر كرد: در را ببند و خودت نیز بیرون رو. غلام خارج شد. علی برخاست و به همان روشی كه مأمور بود وضو ساخت و به نماز ایستاد. رشید از روزنه نگاه می كرد و كاملا متوجه بود. همین كه علی از نماز فارغ شد، رشید به درون آمد و گفت: علی! هر كس تو را از رافضیان بداند اشتباه نموده، و من بعد از این، سخن هیچ كس را درباره تو قبول نمی كنم.

دو روز بعد، نامه ای از امام كاظم (ع) رسید و امام طریق وضوی صحیح را كه موافق مذهب معصومین (ع) است به او دستور داد، و امر نمود كه از آن پس، به طریق شیعه وضو بسازد. و موقوم فرمود: از آن چه بر تو می ترسیدم گذشت، و خاطر جمع باش، و از این طریق تخلف مكن. [1] .

و نیز در حدیقة الشیعه نقل شده كه روزی هارون جامه بسیار نفیس و پرارزشی را به علی بن یقطین اهدا كرد. علی، بعد از چند روز، آن جامه را با مال بسیاری به خدمت امام كاظم (ع) فرستاد. امام همه را قبول نمود، اما جامه را رد كرد، و امر فرمود: جامه را نیكو مخافظت كن كه به آن محتاج خواهی شد. علی علت رد جامه را ندانست، لیكن طبق دستور آن را كاملا نگه داری كرد. تا آن كه یكی از غلامانش كه بر احوال او كاملا آگاه بود، به جهت چند چوبی كه بر اثر ارتكاب خلافی خورده بود، خود را به هارون رسانید و گفت: علی بن یقطین هر ساله خمس مال خود را، با تحف و هدایا، برای موسی بن جعفر (ع) می فرستد و از جمله چیزهایی كه امسال فرستاده، همان جامه قیمتی است كه خلیفه به او عنایت كرده اند. آتش غضب هارون شعله ور شد و گفت كه اگر این خبر واقعیت داشته باشد، او را مجازات سختی خواهد نمود. فورا علی بن یقطین را طلبید و سراغ جامه را از او گرفت. علی گفت: آن را خوشبو كرده و در صندوقی گذاشته ام؛ و چون بسیار دوستش می دارم آن را نمی پوشم. رشید گفت: هم اكنون آن را حاضر كن. علی غلامی را طلبید و گفت: برو فلان صندوق را كه در فلان خانه است بیاور. همین كه صندوق آورده شد، علی، در نزد هارون، آن را گشود و جامه را به همان حالی كه گفته بود با زینت و خوشبوی نشان داد. خشم هارون فرو نشست و گفت: آن را به مكان خود برگردان، و به سلامت برو، كه بعد از این سخن احدی را در حق تو نخواهم پذیرفت.



[ صفحه 178]



چون غرض از رد جامه آشكار شد، علی آن را با تحف دیگر محضر امام ارسال داشت. [2] .

حمدویه، به سند خود، از داود زربی، روایت كرده كه گفت: مالی را به محضر امام هفتم (ع) بردم. حضرت مقداری از آن را برداشت و باقی را گذاشت. عرض كردم: چرا همه اش را قبول نفرمودی؟ فرمود: صاحب این امر، باقی را از تو مطالبه خواهد نمود. همین كه حضرت موسی بن جعفر (ع) از دنیا رفت، امام هشتم (ع) باقی آن را از من دریافت نمود. [3] .

داود زربی دارای كتاب [4] و اصلی می باشد كه ابن ابی عمیر از او نقل كرده است. [5] .


[1] مناقب ابن شهر آشوب، مجلد 2، جزء 7، باب 2، فصل 2، ص 355 و اعلام الوري، معجزات امام موسي بن جعفر (ع)، ص 176، و ارشاد مفيد، باب معجزات موسي بن جعفر (ع)، ص 274 و حديقة الشيعه، ص 620.

[2] حديقة الشيعه، باب معجزات حضرت موسي بن جعفر (ع)، ص 619 - و نيز در مناقب مجلد 2، جزء 7، باب 2، فصل 2، ص 356.

[3] رجال كشي، ص 265 - كتاب الغيبة، طوسي، ص 27.

[4] رجال نجاشي، ص 116.

[5] فهرست طوسي، ص 128.